بغض مظلوم
"بغض مظلوم"
آمیخت شوق پر کشیدن با دو بال من
یک لحظه پیش از احتمال انحلال من
می خواستم مغرور باشم، سخت و سرکش
بردی تو اما با ظهور خود مجال من
عمری و این پرسش: برای کیست این دل؟
تو پاسخ شفاف عشقی بر سوال من
دیر آشنای نو رسم ، چیزی ندارم
تقدیم احساست، نوازش های کال من
قابل نمی بینم، ولی قربانی چشمت
( گرچه نمی ارزد برایت) شعر لال من
لبخندهای بی خبر از غم برای تو
بغضی که مظلومانه در حلقوم، مال من
مهر تو تقویمی است بی تاریخ در این دل
ای طعم و بوی زندگی در سال سال من
ای نام جاری در نفس ها وغزل هایم
تا با منی هر جا که باشم خوش به حال من!
ایمان طرفه
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۵/۱۲ ساعت 0:30 توسط ايمان طرفه
|