ناگفته ها
غزلسوگی به خلیل عمرانی
ناگفته ها
می گویم از تو گرچه ضریب خطر شوم
وقت "تقیه" نیست،اسیر سپر شوم؟!
دشمن نخواست محو "ابوذرشدن" شوی*
من هم نخواستم کپکی مستمر شوم
ناگفته هات ، بند لبم را گشوده اند
آماده ام که منبع صدها خبر شوم
با درد صادقانه ات آموختی چه طور
از مکر شاعران دورو برحذر شوم
دستی به ساعت "صله" ، دستی به خنجرند
نامی نمی برم؛ نکند موج شر شوم!
برخیز! "علی" هنوز نیازش "ابوذر" است
حالا برادرم! نگران پدر شوم؟
من کوچکم برای خلیلانه سوختن
من کوچکم که بی تو خلیلی دگر شوم
...پایان گرفته ساکتی و سربه راهی ام
باید از این به بعد ،کمی دردسر شوم!
ایمان طرفه
*برگرفته از غزلی از خلیل عمرانی