دعا
دعا
غروب می رسد از راه و من زمینگیرم
مرا صدا بزن ای نور اگر نه می میرم
هزار قافله دل از کنار من کوچید
و من مسافر ابن السبیل تقدیرم
از آن که بی تو شبی می روم هراسانم
از آن که فاجعه خواهد نوشت تفسیرم
تویی همیشه بهاری، همیشه سبز و جوان
من از تولد این جسم تا کنون پیرم
تو صبح روشن رؤیا و من شب کابوس
که چشم های تو باطل کنند تعبیرم
سحر که دامن خود را به لطف بگشاید
مرا به اسم دعا کن که سخت دلگیرم
ایمان طرفه
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۰ ساعت 2:10 توسط ايمان طرفه
|