داغ




برای تو که آبروی بهشتی

و معنا ندارد بدون تو دینم...

(ایمان طرفه)



 

 

مانده ست برای مان همینت، دیوار!

موروثی سوگ آفرینت، دیوار!

یک کوفه خیانت از وجودت برخاست

این داغ همیشه بر جبینت، دیوار!

ایمان طرفه



"داغ"

 

 

بر داغ های خون زده ام آه می گریست

 

با آبله، قدم به قدم راه می گریست

 

نخلی به استغاثه ی باران نشسته بود

 

گهگاه ضجه می زد و گهگاه می گریست

 

آن شب به خاک پای تو افتاد آسمان

 

یک کهکشان به غربت یک ماه می گریست

 

با کائنات بودی و تنهایی ات غریب

 

وقتی که انتظارِِِِِِ ِتو را، راه می گریست

 

ای خاک شرمگین! پدر خاک پس کجاست

 

آن صبر قد خمیده که در چاه می گریست؟ 


ایمان طرفه

 

1373


 

جوانی



میلاد پربرکت

ملیکة الدنیا

علیاحضرت

زینب کبری

تبریک.


آن روز که صبر زد به خاک تو جبین

در پای تو مردانگی افتاد از زین

تا سینه کش شکوهت ای کوه، ای زن

هیهات نمی رسند مردان زمین

ایمان طرفه




جوانی

روی ساقه ام نگاه نوربار

یک – دو ساعت آشیانه می کنی

چند لحظه بیشتر بمان چرا

خشکی مرا بهانه می کنی؟

 

گوش کن صدای من صدای توست

گوش کن برای توست خواندنم

می روی و می سپاری ام به باد

من به فکر فصل های ماندنم

 

ای جوانی زلال، ترد، پاک

درکنار من دمی نمانده ای

فصل زرد را گمان کنم که زود

روی چشم های من تکانده ای

 

ای جوانی عجول! مهلتی

اسب خود در این غبار زین کنم

باش تا در این سلام زودرس

یک وداع زود با زمین کنم

 

1372

ایمان طرفه