داغ
برای تو که آبروی بهشتی
و معنا ندارد بدون تو دینم...
(ایمان طرفه)
مانده ست برای مان همینت، دیوار!
موروثی سوگ آفرینت، دیوار!
یک کوفه خیانت از وجودت برخاست
این داغ همیشه بر جبینت، دیوار!
ایمان طرفه
"داغ"
بر داغ های خون زده ام آه می گریست
با آبله، قدم به قدم راه می گریست
نخلی به استغاثه ی باران نشسته بود
گهگاه ضجه می زد و گهگاه می گریست
آن شب به خاک پای تو افتاد آسمان
یک کهکشان به غربت یک ماه می گریست
با کائنات بودی و تنهایی ات غریب
وقتی که انتظارِِِِِِ ِتو را، راه می گریست
ای خاک شرمگین! پدر خاک پس کجاست
آن صبر قد خمیده که در چاه می گریست؟
ایمان طرفه
1373
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۶ ساعت 15:0 توسط ايمان طرفه
|