ارباب سال های دلمفصل بی عبور !

مرد شماره اولم ، آقای عشق پور!

سردار رازهای شکیبای سربه زیر!

اسرار سربه مهر،نه! اسرار سر به گور

سیل سؤال ها که به پاسخ نمی رسند

ارزانی تو اند به این دره ی صبور

تکلیف تیره ای است که هر شب نگاه تو

با عشق و تازیانه مرا می کند مرور

{در لهجه ات نشسته وقاری بزرگوار

در چشم ناتمام تو صد کودک شرور }

دست از رسیدنت بکش و بی مسامحه

مرگ مرا به سانحه ای وصل کن به زور

بی بوی تو کپک زدم ، انگار می رسند

با نیت زیارت من ، مردم قبور

نزدیک شد شبی که بیایی سر مزار

اشک ندامت و بغل و باقی امور....

شعر: ایمان طرفه