تکلیف
دلواپسم این روح عاقل را
این لنگ لنگان مانده درگل را
دلشوره دارم فاش می ترسم
در ازدحام موج، ساحل را
درهیچ آیینی نمی بینم
در دوزخ اندازند بی دل را
ای کاش درعمرش بخواند عقل
یک بار توضیح المسائل را
سردرگمم٬ آیانمی خواهی
روشن کنی تکلیف این دل را؟
یا عاقبت دستان عزرائیل
حل می کند یک روز مشکل را؟!
شعر: ایمان طرفه
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۱۱/۰۷ ساعت 17:4 توسط ايمان طرفه
|