به امام رئوف

تمام آن چه به پای تو ریختم کم بود

و در برابر دریای لطف ،یک نم بود

عرق نشسته به پیشانی خجالت ،باز

تمام دار و ندارم  دو قطره شبنم بود

به نام حضرت غم ، محفلم چراغان شد

و ماه های دلم ،جملگی محرم بود

هزار گله ی آهو اسیر چشمانت

بدون دام ، شکار شما فراهم بود

مرا که کمترم از آهوان پابندت

ضمانتم کن اگر چه لیاقتم کم بود

به پایبوس تو شرمنده ام نیامده ام

گناهمند، سرم گرم کار و بارم بود

شعر:ایمان طرفه