آیین
سلام عزیزان
مطلب این بار رو زودتر گذاشتم که هدیه ای به خودم داده باشم.آخه فردا (بیست ونه آبان) تولدمه .
"آیین"
آیین چشم های تو را طاقتم کم است
محصول ایستادگی ام قامتی خم است
بانوی ایستاده در آغوش تند باد!
مردی که پیش پای تو افتاده آدم است
این قطب شرق را که تو تأسیس کرده ای
احساس می کنم برشی از جهنم است
تیغ نجابت تو مرا تکه تکه کرد
ایمان! قبول کن که گناهی مسلّم است
تخت سفید من به تو هشدار می دهد
فردای تو به رنگ لباس محرم است
آیا به بی گناهی ات ایمان بیاورم
وقتی که ابتکار تو قتل دمادم است
روزم، شبم، دلم، نفسم، نرم گم شدند
بانوی من شریف ترین دزد عالم است
ایمان طرفه
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۸/۲۸ ساعت 4:11 توسط ايمان طرفه
|